
حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره):
…(صوفیان) دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره ی صاف و بی آلایش را به علماء و سایر مردم بدبین نموده ، برای رواج بازار خود ، فهمیده یا نفهمیده ، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به خورد فوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علیشاه» یا «محبوب علیشاه» حال جذبه و وجد دست می دهد …
… ای بیچاره های گرفتار ، ای بدبخت های دچار مکاید نفس و هوای آن ، ای بیچاره های گرفتار آمال و امانی و حب نفس – همه بیچاره هستید ! همه از خلوص و خداخواهی فرسنگها دورید . اینقدر حسن ظن به خود نداشته باشید ، اینقدر عشوه و تدلل نکنید . از قلوب خود بپرسید ببینید خدا را می جوید یا خودخواه است ، موحد است و یکی طلب یا مشرک است؟ پس این عجبها یعنی چه …
چهل حدیث امام خمینی(ره) – باب کبر – حدیث چهارم
در تخت فولاد اصفهان چه می گذرد
در شهر علم و حوزه و فقاهت و در شهر شیعیان متقی و در سرزمینی که سابقهی حضور مؤثر حوزه های علمیه و بزرگانی همچون میرداماد ، علامه مجلسی ، شیخ بهائی را در قرن های متمادی ، همواره بدنبال خود داشته است ، شاید کمتر کسی باور کند که فرقه های منحرف و استعماری صوفیه ، هم اکنون بشدت در حال فعالیت و دور ساختن مردم از حوزه و روحانیت اصیل و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم هستند ….
من هم جزو آن دسته از افرادی بودم که هر بار با شنیدن عباراتی همچون ، درویش ، صوفی ، خانقاه و … به یاد پیرمردهای ژنده پوشی می افتادم که سابقاً کشکول به دست در کوچه ها پرسه می زدند و با خوندن اشعاری ، مشغول گدایی از مردم بودند.
در خوشبینانه ترین حالت ، فکر می کردم که در اصفهان ، چند نفر آدم منزوی و بیکار ، شبیه همان گداهایی که از قدیم در نظرم بود ، مخفیانه و با ترس و لرز ، در گوشه ای جمع شده و به رسم خود مشغول می شوند …
اما با خبر و پیگیری یکی از دوستان که مدتها بود از اعمال و رفتار جمعی از فرقه های مختلف تصوف در اصفهان با خبر بود ، تصمیم گرفتم یکی از این مجالس را تجربه کنم …
در روز پنج شنبهی گذشته ، به اتفاق عکاس نشریه و یکی دیگر از دوستان ، وارد محوطهی مذهبی تاریخی تخت فولاد شدیم …
موقع اذان مغرب بود و در نزدیکی تکیهی مشهور به … ، به ناگهان با انبوهی از اتومبیل ها و موتور سیکلت و دوچرخه مواجه شدم که در محوطه ای بزرگ و دیگر خیابان های فرعی اطراف ، پارک شده بود .
دو نفر از مریدان همان فرقهی صوفیه ، در حاشیه پارکینگ و خیابان های فرعی ، مشغول نظم بخشیدن به اتومبیل ها بودند و چند نفری هم ، افراد تازه وارد و ناشناس را کنترل می کردند …
چهرهی ناشناس ما برای آنها ، باعث شد که دو نفر از همین مراقبین ، از محل پارک اتومبیل تا تکیهی … (که محل تجمع صوفیان و مریدان آنها بود) ما را همراهی کرده و به مسئولان تکیه نیز بفهمانند که این فراد – خودی – نیستند …
تعجبم آنجا بیشتر شد که مسجدهای مجاور این تکیه تعطیل بود و گروه گروه مرد و زن و دختر و پسر ، به تکیهی دراویش – که خود را فرقه نعمت اللهی گنابادی – می خواندند ، وارد شده و به صف نماز جماعتی می پیوستند که امامت آن را پیرمردی غیرروحانی با سبیل های آویخته بر عهده داشت …
تازه واردین ، ابتدا بر قبر چند تن از سران صوفیه که در سالن روبرو دفن شده بودند ، حضور یافته و پس از ادای احترام با روش های خاص ، به سالن مجاور وارد شده و خود را برای انجام رسوم فرقه آماده می کردند …
در کنار ورودی این سالن ، محلی برای عرضه انواع کتاب های منحرف و غیر مجاز در ترویج صوفیه و فرقه ی نعمت اللهی وجود داشت و در تابلوی اعلانات این تکیه ، پیام نوروزی مربوط به قطب و رئیس این فرقه که خود را با نام: دکتر (ن.ت) مجذوبعلی شاه!! ، لقب داده بود نصب شده بود…
که در محوطهی داخلی این سالن بزرگ ، که صدها زن و مرد فریب خورده به صف ایستاده بودند ، قاب های عکس بسیار بزرگی از رؤسای فرقهی نعمت اللهی به چشم می خورد که در ادامهی اسم آنها کلماتی نظیر (ارواحنالتراب مقدمه الفداء) و… بکار رفته بود …
پس از خاتمهی نماز ، افراد برای گوش دادن به تفسیر یکی از پیران صوفی ، آماده شده و بعد از آن مراسم و آداب این صوفیان در حالتی شبیه به خلسه و خواب ، با خواندن آواز و اشعار و… ادامه یافت…
حاشیهی این برنامه ها هم هر از گاهی ، یکی از مریدان اغفال شده به یکی دیگر از مسئولان و گردانندگان این جلسه که در گوشه ای با حالتی خاص نشسته بود ، مراجعه کرده و ضمن بوسیدن دست و بازوی او و تبرک گرفتن از وی ، مبالغی پول را به وی ارائه داده و آن فرد نیز با رفتار خاصی پول ها را در کیف سامسونت جلوی خود قرار می داد ( ظاهراً این پولها بابت همان عشریه ای است که بجای خمس مریدان صوفیه ، موظف به پرداخت آن به سران خود هستند ) …
با مشاهده ی این اوضاع ، سران اصلی صوفیه را بیاد آوردم که با حمایت های رسمی دولت های آمریکا و انگلیس با دلارهای اهدایی آنان و عشریه ی جاهلان و مریدان خود در خارج از کشور زندگی های افسانه ای را به پا نموده اند.
به یاد خبری افتادم که چندی قبل از شکایت خانم (ف . آ) از دکتر جواد نوربخش یکی از همین سران فاسد صوفیه منتشر گردید و این خانم در شرایط بسیار بد روحی از تجاوز و سوء استفاده های مکرر آقای قطب العارفین ، به خود خبر داده بود …
به یاد فیلمی افتادم که در آن ، اعمال پشت پردهی بزرگان و سران فرقه های مختلف صوفیه در تجاوز به نوامیس مردم و مریدان خود و سوء استفاده های بزرگ مالی و جنسی و… به تصویر کشیده شده بود …
در تمام این اوقات من ، مبهوت و نگران جوانان و نوجوانان و دخترانی بودم که مظلومانه به دام این فرقه افتاده و با نام دین و مذهب و مکتب – و البته بخاطر سستی برخی از مسئولان و متولیان امر – در جاده ای از انحراف و تباهی وارد شده اند که پایان و انتهای ناهنجار آن مشخص نیست…
در تمام این اوقات ، مبهوت این موضوع بودم که در کل این محوطه ی بزرگ که در مرکز شهر اصفهان قرار داششته و هر هفته دو شب ، این تعداد انبوه مردم را در خود جای می دهد ، حتی یک مامور پلیس و… را مشاهده نکردم و پس از ماهها که از فعالیت جدید و جذب نیروی فراوان آنان می گذرد ، ظاهرا گوش کسی بدهکار نیست …
در تمام این ساعات متعجب از این مسئله بودم که با وجود تعطیلی مساجد مجاور ، این فرقهی منحرف ، از این مقدار آزادی عمل در تخت فولاد برخوردارند …
سؤال: مکتب صوفیه چیست؟
– اکثر صاحبنظران معتقدند که صوفی یعنی پشمینه پوش و کسی که بخاطر بی اعتنایی به دنبا ، لباس خشن و پشمینه بر دوش می کشد…
این مکتب اساساً مربوط به اسلام و تشیع نیست و همانگونه که برخی سران این فرقه نیز رسما اعتراف کرده اند، صوفیه اصلاً ربطی به اسلام ندارد و فرد صوفی ، با وجود ادعاها و اذکار ، مسلمان نیست . به عبارت بهتر صوفیه آمیزه ای از برخی عادات و رفتارها و احکام زردتشتیان ،برهمائیان ، مانویان و مکاتبی نظیر تائو و… در هند است که با پوششی از اسلام و تشیع به خورد مردم نادان و گریزان از مسجد و روحانیت داده می شود.
وجود این گروه منحرف را سالها قبل پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیش بینی فرموده و اینگونه هشدار داده اند:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لا یقوم الساعه علی امتی حتی یقوم من امتی قوم اسمهم صوفیه لیسوا منی … بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار.
حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هنوز قیامت بر امتم رخ ننماید تا قومی از امت من ظاهر شوند که نامشان صوفی است ، آنها از من نیستند حلقه های ذکر به وجود می آورند و فریاد ها بلند می کنند گمان دارند که بر روش من هستند ، بلکه آنها از کفار گمراه ترند و اهل آتش هستند و بانگ آنها بانگ الاغ است.
همچنین امام صادق علیه السلام فرموده اند: صوفی ها دشمنان ما هستند پس هر کس به آنان میل کند از آنان است و با آنان محشور خواهد شد و به زودی کسانی پیدا می شوند که ادعای محبت ما را می کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می دهند و خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می گذارند و سخنانشان را تاویل و توجیه می نمایند ، بدان که هر کس که به اینان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم و هر کس آنان را رد و انکار کند ، مانند کسی است که در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، با کفار جهاد کرده است.
فرقه های صوفیه با استفاده از مکانهای تجمع خود و نیز اماکن خیریه ، کتابخانه ها ، موسسات انتشاراتی و محافل خانگی ، اقدام به جذب نیرو نموده و پیروان خود را با بدعت ها و اذکار و روش هایی که از طریق پیران خود تعلیم می دهند در اصل از مکتب ناب اهل البیت علیه السلام دور نموده و البته با ظاهری حق به جانب ، خود و نیات پلید و فاسد خود را به نام اسلام و تشیع و عرفان به مریدان قالب می کنند.
اکنون نکاتی قابل توجه و مهم را از نظر می گذرانیم:
1- یکی از مهمترین نقشه های دشمنان اسلام در مبارزه و مقابله با مکتب نورانی تشیع ، ترویج فرقه ها و افکار انحرافی در میان مردم و مخصوصاً جوانان است که با استفاده از این امر و مخصوصاً عباراتی نظیر “عرفان و طریقت و…” ، آنان را از مکتب نورانی و دشمن شکن شیعه دور سازند.
2- فرقه های صوفیه ، تماماً از ابداعات و ابتکارات استعمار انگلیس برای دور ساختن مسلمانان و شیعیان از مسجد و محراب و روحانیت است که با استفاده از این مسئله بتوانند ، ایمان مردم را متزلزل ساخته و خرافات و بدعتها را وارد دین نموده و اندک اندک ، نقش روحانیت و اسلام عزیز در تحرک بخشیدن به زندگی را نابود سازند.
3- در فرقه های صوفیه ، بجای مرجع تقلید ، قطب! و به جای روحانی ، پیر و مرشد! و بجای مسجد ، خانقاه! را جایگزین نموده اند و با وجود ادعاهای دروغین ظاهری ، همواره بعنوان دشمن ترین افراد نسبت به روحانیون و معارف شیعه عمل می کنند …
4- فرقه های صوفیه ، مخصوصاً فرقهی نعمت اللهی گنابادی ، از وابستگان مستقیم به فراماسونری انگلیس و ایادی حکومت های جائر و ظالم بوده تا جایی که رئیس این فرقه ( سلطان حسین تابنده) همواره به دستبوسی و ارادت به شاه و رژیم شاه گذشته مشغول بوده و استاد لژ فراماسونری اسکاتلند نیز در سفر به ایران از وی دیدار نمود.
5- این فرقه در اصفهان توسط فری به نام (دکتر.ج) اداره می شود که با استفاده از چند نفر از همکاران خود ، در تکیه های …. و …. ، در محوطه ی تخت فولاد ، مشغول جذب نیر و فعالیت گسترده هستند.
6- متاسفانه در حالی که هزینه های بسیار زیادی خرج مجموعه تخت فولاد می شود از کوچکترین بودجه و کار فرهنگی در مجاورت این تکیه ها و تلاش برای تقویت مساجد همجوار با عبارت “بودجه نداریم!!” دریغ می شود.
در همین راستا متاسفانه نه تنها هیچ محدودیتی برای فعالیت این فرقه های گمراه و آلت دست دشمنان در این مکان ها و تکیه ها وجود ندارد بلکه برای ساخت و ساز و تعمیر و آبادانی و جاده سازی و… این مکان ها نیز تا کنون فعالیتهایی صورت گرفته است.
7- در یک تلاش قابل تأمل مکان تکیه ی … که بدون هیچگونه قدمت و سابقه ی مهم تاریخی ، عمر بنای آن قدمت چندانی ندارد ، در سازمان میراث فرهنگی اصفهان بعنوان اثر تاریخی به ثبت رسیده است . این مساله باعث می شود که حاشیه ی امنی برای متولیان این مکان ایجاد شده و دستگاههای مسئول نتوانند همانند واقعه ی تخریب خانقاه این فرقه ی منحرف در قم در سال 84 خانه ی انحراف این عناصر را در اصفهان تخریب کنند.
8- طی یکسال گذشته ، متاسفانه سران این فرقه ی منحرف توانسته اند با روش های جذبی خود و در کمال آرامش خاطر ، صدها تن از مردم و جوانان اصفهان اعم از دختر و پسر را رسماً به عضویت گرفته و اغفال کنند و در این میان ، هیچکدام از دستگاههای مسئول اقدام عملی مؤثری را به انجام نرسانده اند.
9- مطابق شواهد موجود این فرقه با نفوذ در مراکز مهم حتی در پوشش واعظ و یا مداح نیز به تبلیغ و یارگیری مشغول بوده و در همین راستا متاسفانه رسماً تبالوهایی به نشانه ی عضویت و ارادت به این فرقه را در محل های کار ، اطلاعیه های فوت ، مقبره های باغ رضوان و… نیز نصب نموده اند.
10- بر اساس برخی اخبار ، تعدادی از جوانان و مخصوصاً زنان و دختران ، در حاشیه ي این جلسات ظاهراً عرفانی ، به دام برخی افراد این گروه افتاده و به آلودگی ها و روابط نا سالم اخلافی مبتلا شده و همین موضوع باعث فروپاشی زندگی برخی افراد نیز شده است.
11- در حاشیه ی جلسات بر پاشده در این تکیه برخی جلسات و محافل خانگی نیز در منازل مریدان برپا می شود که با این وسیله عقاید باطل خود را به محلات و نقاط مختلف شهر نیز کشانده و آن را تبلیغ می کنند.
چه باید کرد؟…
در سال 84 و بعد از جولان دراویش و صوفیان فرقه ی نعمت اللهی گنابادی که در شهر مقدس قم ، اقدام به جذب نیرو و انحراف مردم و جوانان گرفته بودند ، مسئولان امر تصمیم به برخورد با آنان گرفته و خانقاه آنها را که برای مصون ماندن از اقدامات قانونی ، به نام جعلی حسینیه می خواندند ، با یک اقدام انقلابی تخریب نموده و برخی از سران آنها را نیز دستگیر نمودند.
این موضوع هر چند موجب سوءاستفاده ی سیاسی برخی رسانه های اصلاح طلب داخلی نیز شد ، اما نفوذ و جذب نیرو و توطئه ی این افراد را تا حد زیادی در پایگاه تشیع جهان اسلام مرتفع ساخته و ناکام گذاشت و فتح بابی شد تا اقدامهای مشابهی در بروجرد و اهواز ، دزفول ، اطراف اصفهان و… علیه پایگاههای این افراد منحرف انجام شود.
لذا با توجه به خطرات بسیار جدی که از ناحیه این افراد شهر و استان استراتژیک اصفهان را تهدید می کند و با عنایت به اینکه بی توجهی به این موضوع خواهد توانست کانون فتنه و سربازان استعمار را بیش از پیش برای اغفال مردم و یارگیری بیشتر ، تجهیز نموده و به عنوان پایگاهی ضد امنیتی و ضد فرهنگی این شهر مهم را مورد تهدید قرار دهد و با توجه به نگرانی علماء و قاطبه ی مردم شهید پرور اصفهان از فعالیتهای گستردهی این فرقه ، مسئولان امر موظفند که با اقدامی عاجل ، و قاطع ضمن برخوردی جدی با سران صوفیگری نسبت به اطلاع رسانی در زمینه ی دامهای این عناصر و تزویرهای دروغین آنها در جذب مردم و جوانان ، اقدام کند تا از به انحراف کشیده شدن جوانان و مردم نا آگاه به این جریان جلوگیری شود.
نشریه عبرتهای عاشورا – 10 آبان 1387