
قسمتی از نامه ی پر درد آیت الله صافی به یکی از اقوام خود
و پاسخ ایشان به تهمت ها و افتراها
***
من حاضرم با هر مقامی در این عالم مباهله کنم
… بعضی ها به من بدبین شده اند و به کارهای من و به مرام و مسلک من، برای من در آنجا حرف در آوردند، گفته اند این شیخ از انگلیس حقوق می گیرد و …، عقیده ی شما را نسبت به من عوض کردند، آن را هم اصلا نگرانش نیستم، یعنی وقت ندارم به آن فکر کنم، چون می دانم که اینها در اثر وسوسه های دشمنان امام صادق(ع) است و خطای چشم و گوش نه کینه و عداوت، آن هم مطمئنم روزی که پخته شدند و دم کشیدند پشیمان می شوند، مثل همیشه در هر کاری.
از خامی دیگ است که در جوش و خروش است
لیک چون دم بکشد دیگ خموش است
اصلا اگر بخواهید ببینید چه کسی انگلیسی است، کتاب خاطرات مستر همفر جاسوس انگلیسی را به شما معرفی می کنم، خوب این کتاب را مطالعه کنید ببینید چه کسانی به دستورات این جاسوس عمل می کنند آیا من که با مولوی و ابن عربی مخالف هستم یا آنهایی که این ائمه کفر را برای خود بت قرار داده اند.
من با تمام وجودم و تمام قطره های خونم امضا می کنم که حاضرم با هر مقامی در این عالم در مورد حقانیت کارم مباهله کنم، به اقوام من در آنجا بگویید اگر یک مرجعی یک سطر از مجله ی مرا ایراد گرفت به من بگویند تا همه چیز را تعطیل کنم و از اصفهان بروم.
این فصلنامه (نورالصادق) اسناد حقانیت اهل بیت در آن است، وصیت کرده ام که یک شماره از آن را بگذارند در کفنم با من دفن کنند تا با دست پر و با آبرو و با سرافرازی و با خنده و شادی روز قیامت وارد بر پیغمبر خدا شوم.
به آنها بگویید اگر علی صافی از دید شما منحرف شده و پول مفت از انگلیس برایش می آید یا پول هایش را خرج باطل می کند نه خرج امام صادق(ع) او را نفرین کنید، من زنده باشم یا مرده به من لعنت کنید.
از همه ی شما عاجزانه می خواهم که این کار را بکنید، چون من یا هر کس دیگری که از راه اهل بیت(ع) شما جدا شود مستحق نفرین است.
بله این درست است که پول مفت خوردن، آدم ها را سرگرم آب و رنگ دنیای خودشان می کند جوری که اگر دنیا را آب ببرد آنها را خواب می برد، اما این هم هست که ابلیس با مفت خوران بی درد کاری ندارد این نشانه ی خوبی برای اینکه معلوم بشود مفت خور بی درد کیست، ابلیس با امثال میثم تمارها و حجر بن عدی ها و … کار دارد.
اشتباه نشود نه با خودشان، به خودشان که جرأت نمی کند نزدیکشان بشود بلکه یک افرادی را روی کار می کند که بروند چوب لای چرخش بگذارند یا زبانشان را از بیخ حلقش در بیاورند یا به آنها تهمت بزنند.
من سعی کرده ام کارم را با اخلاص تقدیم امـام صادق(ع) کنم و در این راه همه بلاها را به جان خریده ام و هم چشیده ام، بلاهایی که مردم آن شهر به خاطرشان خطور نمی کند و آنها را یک افسانه تلقی می کنند، بلاهایی که لو انها صبت علی الایام صرن لیالیا و باز هم به نان مفت خوردن و چرت گفتن متهم می شویم اما همه ی این ها در راه خدا لذات است که من به آن رسیده ام…
در بلا هم می چشم لذات او *** مات اویم مات اویم مات او