درک حقیقت ذات ربوبی (1)
س ـ در حدیث قدسی آمده است: (گنج پنهانی بودم، دوست داشتم شناخته شوم؛ پس مردم را آفریدم برای اینکه شناخته شوم.)
پس چرا انسانها از تفکّر در خدا منع میشوند؟ و راه شناخت خداوند چیست؟
***
ج ـ این حدیث سند معتبری ندارد. مراد از معرفت خدا که کمال اشرف و اعلای هر انسان است، معرفت حقیقت ذات خدا نیست؛ زیرا آن معرفت عقلاً و نقلاً محال و غیر قابل حصول و به اصطلاح محاط محیط نشود و بنابراین در احادیث شریفه از تفکر در ذات خدا نهی شده است.
جایی که حقیقت بسیاری یا همهی مخلوقات بر بشر مجهول است و جز به خواصّ و آثار آنها پی نبرده است، حقیقت ذات اقدس ربوبی چگونه امکان درک دارد؟ هرچه بشر در ذات او فکر کند به جایی نمیرسد؛ و باید با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم زبان شده و بگوید:
((لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أنتَ كَما أثنَيتَ عَلَى نَفسِكَ)) (2)
و
((مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ)) (3)
خدا را باید به صفات و اسماء الحسنی و آثار قدرت او ـ که در کاینات ظاهر است ـ شناخت؛ چنانکه در قرآن میفرماید:
((وَ فِی الارضِ آیاتٌ لِلمُوقِنین وَ في أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ )) (4)
در وجود خودمان و این انسانی که یکی از مخلوقات به ظاهر بسیار کوچک این عالم است باید تفکّر نمود.
با این همه بررسیهایی که در طول قرون، در عجایب باطن و ظاهر و نظامات حاکم بر آن انجام شده، هنوز هم بشر خودش بر خودش مجهول است. این است یکی از معانی متـعدّد و معـرفت آموز حدیث شریف ((من عرف نفسه فقد عرف ربّه)) (5) خدا را باید به آیاتش شناخت و در آیاتش، در خلق آسمانها و زمین، کرات و کهکشانها، فضا و مخلوقات زنده برّی و بحری و هوایی تفکّر کرد، که به فرمودهی قرآن هم، اینها برای خردمندان آیات و نشانههای حقّند.
آفـرینش همه تـنبیه خـداوند دل اسـت * دل نـدارد که نـدارد به خداونـد اقـرار
کوه و صحرا و درختان همه در تسبیحند * نه همه مستمعی فهـم کند ایـن اسـرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود * هـر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
***
برگ درختان سـبز در نـظر هوشیـار * هر ورقش دفتری اسـت معـرفت کردگار
کدام برگ درخت است اگر نظر داری * که سر پاک الهی در آن نه محجوب است
همه آیات و نشانههای جمال و جلال و کمال، حق و قدرت و علم بی منتهای او هستند.
نگـه دارنــدهی بـالا و پـستــی * گـواه هستـی او جـمله هـستی
وجودش بـر هـمه موجـود قاهـر * نشانش در همه اشیا است ظاهر
بری از ضدّ و ندّ خویش و از کس * صـفاتـش قـل هوالله احد بـس
***
تو که در علم خود زبون باشی * عارف کردگار چون باشی؟
قرآن کریم میفرماید:
((أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْر شَيء أمْ هُمُ الْخالِقُونَ)) (6)
((أَ فَرَءيْتُم مَّا تُمنونَ ءَ أنتُمْ تَخلقُونهُ أَمْ نحن الْخالِقُونَ))، (7) ((أَ فَرَءيْتُم مَّا تحَرثُونَ ءَ أنتُمْ تَزرَعُونَه أَمْ نحنُ الزَّارِعُونَ)) (8)
کتاب تکوین را که اسرار و عجایب نظامات هر بخش کوچک و هر ذرّهاش با تألیف کتابهای تدوین نمیتوان شرح داد، مطالعه کنید تا به حقیقت بزرگی که در این آیهی کریمهی معجز نشان نهفته است کمی آشنا شوید:
((وَ لَو أَنّ ما في الْأرض منْ شَجَرة أَقلامٌ وَ الْبحْرُ يَمدُّهُ مِنْ بَعْدِه سَبْعَةُ أبحُرٍ ما نَفِدَتْ كلِماتُ الله إنَّ الله عَزيزٌ حَكيمٌ)) (9)
و این آیه: ((قُلْ لَوْ كانَ الْبحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبّي لَنفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنفَدَ كَلِماتُ رَبّي وَ لَوْ جِئْنا بِمثْلهِ مَدَداً)) (10)
این شکل تفکر و اندیشه انسان را به مبدأ نزدیک میکند و روحش را به عوالم بالا پرواز میدهد و وجودش را پر از امید و عشق و شور و شوق و حبّ صاحب این عالم مینماید.
خداوند متعال ما و شما را به این سیر و سلوکی که قرآن کریم و احادیث شریف، ما را به آن راهنمایی کرده اند توفیق عطا فرماید؛ نظر ما را در عالم نظر، مورد قبول و نگاه ما را به کمال و جمال خلقت قرار دهد تا همیشه خود را در حضور حق بدانیم و علم و حکمت او را در این کتاب قطورتر از فواصل همهی کهکشانها و اجرام بخوانیم. با امیرالمؤمنین علیه السلام در تمام مناسبات با خدا و اقرار به عظمت قدرت و آفرینش او هم زبان شده، بگوییم:
((سُبْحَانكَ مَا أَعْظَمَ شَأنكَ سُبْحَانكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرى مِنْ خَلْقِكَ وَ مَا أَصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَةٍ فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرى مِنْ مَلكُوتكَ وَ مَا أَحْقَر ذَلِكَ فِيمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِكَ)) (11)
قلم در میدانی وارد شده است که هرچه جلو میرود ـ اگرچه سالها و قرنها بنویسدـ به پایانی نزدیک نمیشود؛ و بنابراین در همین جا عاجزانه به این دو بیت مترنّم شده و به حقارت و کوچکی خود اعتراف میکنیم:
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم * وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسیدعمر * ما همچنـان در اوّل وصف تـو مـانـده ایم
این دو بیت را هم برای کسانی که در اثر عجز و ناتوانی از درک بعضی اسرار عالم تکوین و تشریع از خطّ رضا و تسلیم خارج شده و بسا زبان به اعتراض و چرا بگشایند، میخوانیم:
زمیـن در جنب ایـن افـلاک میـنا * چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگرکزین خشخاش چندی * سزد گر بـر بروت خود بـخندی
کلام معجز نظام کشّاف حقایق، امام جعفر صادق علیه السلام را تبرّکاً پایان بخش کلام میکنیم:
((يا ابْنَ آدمَ لَوْ أَكلَ قَلْبكَ طَائِر لَم يُشْبِعْهُ وَ بَصَرُكَ لَوْ وُضعَ عَلَيْهِ خَرْقُ إِبْرة لَغَطَّاهُ تُرِيدُ أَنْ تَعْرِفَ بِهمَا مَلكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ)) (12)
والسلام علیکم و علی عبادالله المخلصین و رحمة الله و برکاته
مجلـه ی نورالصـادق، شمـاره ی 13
1-معارف دین جلد 1، صفحه 207
2-بحارالأنوار، جلد 39، صفحه84
3- بحارالأنوار، جلد71،صفحه23
4- ذاريات : 21
5- بحار، جلد20، صفحه 32
6- طور: 35
7- واقعه: 59
8- واقعه : 64
9- لقمان : 27
10- کهف : 109
11- نهج البلاغه / خطبه 109
12- اعتقادات صدوق / 21