نظرها و اعترافها
[محيالدين]: تصريح ميکند که اعتراض حضرت موسي بر هارون و غضب کردن بر او هنگامي که به طرف قوم خود بازگشت و اين ها را مشغول پرستش گوساله ديد، اين بود که چرا نگذاشتي گوساله را بپرستند...
واضح است که اين تأويلات عجيب و غريب چه هرج و مرجي در حقايق و معارف ديني ايجاد مي کند و چه سدهايي شکسته ميشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
"انالله و انا الیه راجعون"
مصیبتی به عظمت عاشور
متنی که پیش رو دارید، نقدی بر صحبت های بی اساس صمدی آملی مبنی بر اینکه قبل از ورود ما به بهشت، می بینیم یزید، شمر و عمرسعد "لعنت الله علیهم" زودتر از ما به بهشت رفته اند ...
ما باید متشکر شمر و عمرسعد باشیم، چرا که اگر شمر این کار را نمی کرد، شاید چند روز بیشتر به عمر امام حسین اضافه می شد و چند سالی بیشتر عمر می کردند؛ ولی این چه نتیجه ای داشت؟!!!
پس حق شمر است که بالا بیاید، چون او باعث شده که همه اینجا بیاییم و اینجا باشیم...
و از این قبیل گفته ها که در برخی سایت های اینترنتی موجود و منشاء آن عقیده ی سرکرده های وهابیت، صوفیه و ... می باشد.
حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره):
...(صوفیان) دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره ی صاف و بی آلایش را به علماء و سایر مردم بدبین نموده ، برای رواج بازار خود ، فهمیده یا نفهمیده ، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به خورد فوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علیشاه» یا «محبوب علیشاه» حال جذبه و وجد دست می دهد ...
امام خمینی : اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت ، نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد.
به سوی نور ، صحیفه نور ج 22 ص 380 - آذر ماه 1365
چکیده:
صوفیان، بدعت بلند گذاشتن شارب را با لباس و عمامه ی بلند علما مقایسه کرده و عمل نامشروع خود را بدینوسیله توجیه می نمایند. مرجع و ملجأ عالیقدر و آگاه و آزاد اندیش شیعه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در این اثر گرانبار شبهه افکنی های این منحرفین از قرآن و عترت را به صورت شفاف و قاطع بیان می فرمایند و ثابت می کنند که این قیاس قیاس مع الفارق است.
دروغ های شاخدار از ناحیه ی طرفدار فلسفه و عرفان و معارف بیگانگان
(آقای غرویان )
مدتی است رسوائیهای پی در پی طرفداران مکتب یونان و فلسفه و تصوف در مباحث علمی و مناظرات با طرفداران مکتب امام صادق علیه السلام و معارف قرآن و عترت، قافیه ی آنها را به تنگ آورده و موجب شده که به جفنگ آیند.
مدتهاست که این طایفه ی بی تقوا و جبری مسلک ها و وحدت وجودیها چونان گرگ های در لباس میش به جان عقاید شیعه افتاده اند تا ایتام آل محمد را از مکتب معارفی اهل بیت عصمت و طهارت و علوم نورانی قرآن و عترت جدا سازند قرآن و عترتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنقدر سفارش آن را نمود که: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً (یعنی من دو گوهر گرانبها در میان شما می گذارم و می روم قرآن و عترتم را، مادامی که به این دو تمسک کرده باشید ـ و لا غیر، نه به معارف بیگانگان ـ هرگز گمراه نخواهید شد.)
چکیده:
این نوشتار در مورد شخصی است که به دام کتاب انسان کامل نسفی افتاده و تصمیم داشته این کتاب را به عنوان یک کتاب خوب و قابل استفاده به شخص دیگری که در مورد مسئلهی جبر و اختیار از سایت حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سؤالاتی داشته معرفی کند به گمان اینکه، این کتاب درصدد بیان حقایق قرآنی پیرامون مسائل حقّهی توحیدی و جبر و اختیار و تقدیر و ارادهی آدمی است و حال آنکه تناقضات موجود در ترجمهی آیات و روایات و وصول به ما یخالف الشریعة در این کتاب، جواز بهره وری از آن را جز برای بعضی آگاهان که به دام مفاسد گفتاری پر زرق و برق آن نمیافتند، صادر نمیکند.
کلامی از آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
آیت الله العظمی بروجردی زمانی که ساکن بروجرد بودند روزی کتاب مثنوی را باز کردند و شروع کردند به خواندن مثنوی ، ناگهان از سمت چپ ایشان ( نمی دانم شاید از سمت راست ) ندایی به گوش ایشان رسید که می گفت « راه را گم کرده است » آقای بروجردی پس از شنیدن این ندا کتاب مثنوی را می بندد و کنار می گذارد و دیگر سراغ آن نمی رود .
این داستان را آیت الله العظمی صافی بدون واسطه از آیت الله العظمی بروجردی نقل کردند.